«نماینده» - برای ورود به اتاق کارش در ساختمانی که همجوار بیمارستان بوعلی بود فرایندی را گذراندیم که مشابه آن را برای گفتوگو با یکی از ساکنان ساختمان ملیجک پارلمان سپری کرده بودیم.
موافق روند پیش آمده نبود به همین منظور بلادرنگ دست به کار شد و در بدو ورودمان سراغ ریاست دانشگاه رفت تا شاید نیروی آمادهای که قدمبهقدم با ما بود را مجاب کند برای دقایقی هم که شده سایه ما را رها کند.
صمیمیتر و گرمتر از آنچه انتظار داشتیم میزبانمان شد و حتی در دقایق اولیه ملاقات، ما را با نعمت احمدی وکیل خود در فتنه سال ۸۸ آشنا کرد.
معتقد بود نباید در این گفتوگو به حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بپردازیم چراکه باید در شرایطی دیگری چنین مصاحبه ای صورت بگیرد و میگوید اصلاحطلبان از آنچه که در سالهای ۷۶ به بعد مطرح میکردند عدول کردند و فهمیدند صحنه سیاسی صرفاً آرمانخواهی و نوشتههای روسو و منتسکیو نیست.
این استاد دانشگاه دیماه سال ۹۳ گفته بود «دولت احمدینژاد یک هویت مشخص و تعریفشده داشت. دولت خاتمی و هاشمی هم دارای هویت و شناسنامه بودند. دولت آقای روحانی اما بیرنگترین و بدون شناسنامهترین دولت بعد از انقلاب درزمینهٔ داخلی بوده است» موضوعی که اخیراً و پس از مصاحبه با خبرگزاری فارس در گفتوگو با یکی دیگر از روزنامههای جریان اصلاحات تکرار و تأکید کرد روحانی بهعنوان بیشناسنامهترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی به روی کارآمد و اگر از اصلاحطلبان فاصله بگیرد، سال ۹۶، سال بسیار سختی برای او و اصلاحطلبان خواهد بود.
بااینوجود وقتی از اصلاحطلبانی گفتیم که از الفاظی نظیر (مستأجر چهارساله، دولت تصادفی و یکمیلیونی، دولت پوپولیستی، دولت حسینقلی خان، دولتی مبتلابه کسالت خود ذوالفنون پنداری، دولتی دارای پایگاه اجتماعی قرضی که از رحم اجارهای اصلاحطلبان استفاده میکند و ...) برای دولت یازدهم بکار میبرند گفت: اینها تعابیر قشنگی نیست. ما ازنظر استراتژیک به این نتیجه رسیدیم که انتخاب آقای روحانی هم استراتژی است و هم تاکتیک؛ و راضی هم هستیم. آقای روحانی از ما اصلاحطلبها هم جلوتر رفته فلذا در این جهت مشکلی نیست.
وی همچنین تأکید دارد آقای روحانی برای چینش کابینه حتماً باید سراغ شخصیتهایی میرفت که از چالاکی بیشتری برخوردار بودند و میگوید «بعضی از کسانی که الآن در کابینه هستند، میتوانند بیشتر وقتشان را با نوههایشان بگذرانند. بههرحال کار ستادی سنگین در وزارتخانه نیازمند وقت بیشتر و طراحی مناسبتری است.»
این نویسنده و روزنامهنگار بزرگترین ضعفی که آقای روحانی با آنطرف است را تیم رسانهای میداند و میگوید تیم رسانهای دولت اصلاً حرفهای نیست.
وی همچنین باوجود اینکه میگوید نتیجه انتخابات مجلس دهم بیانگر پیروزی لیست امیدی است که در آن اصلاحطلبان اکثریت رادارند گفت: در جریان انتخاب رئیس مجلس آقای عارف باید نشان میداد که چه میزان استواری در بین طرفداران این جریان وجود دارد و اصلاً به زبان سادهتر ما چند نفریم؟
این استاد دانشگاه بابیان اینکه خیلی از کسانی که در لیست امید قرار گرفتند، از نظر سیاسی حرفهای نبودند به ساز ناکوک حزب اعتدال و توسعه اشاره و تصریح کرد انتقادات زیادی به این حزب وارد است.
وی همچنین معتقد است دولت روحانی باید در برابر تصمیم شورای نگهبان مبنی بر رد صلاحیت مینو خالقی ایستادگی میکرد چراکه روحانی از مخاطبی رأی میگیرد که نسبت به رأی مینو خالقی، حساس است و دولت چوب این کوتاهیاش را میخورد
این استاد دانشگاه آزاد که مکان این ملاقات را در مجتمع دانشگاهی ولیعصر (عج) تعیین کرده بود در بخش دیگری از گفتوگوی خود به موضوع برجام پرداخت و گفت: آمریکاییها پدرسوخته هستند و هر وقت بخواهند میتوانند برجام را فریز کنند؛ آنها از اول میدانستند که در چرخه ارزی به دلار برخواهیم خورد و برای همین موضوع گردش دلار را از مذاکرات خارج کردند
آنچه در ادامه میآید، ماحصل گفتوگوی خبرنگاران حوزه احزاب با فیاض زاهد پس از اعمالنظر نهایی ایشان در خصوص برخی مسائل است:
** حضور عارف در لیست امید، یکی از ارکان موفقیت این لیست بود
بهعنوان اولین سؤال نظر شما در مورد ترکیب لیست امید چیست؟ برخی معتقدند که به دلیل محوریت و وجود شخصی چون آقای عارف، این لیست در تهران به پیروزی رسید؟
زاهد: فکر میکنم هر پدیده اجتماعی و سیاسی نیازمند بررسی علل مختلفی است و بههیچوجه نمیشود رویدادها را تکبعدی و تک علتی تحلیل کرد. لیست امید به این جهت مورد اقبال قرار گرفت که یکی از ارکانش دکتر عارف است ولی اضلاع دیگری هم دارد.
اگر ازلحاظ شکلی نگاه کنیم، یکی از مهمترین این عوامل شاید مجموعه رویدادها و حوادثی است که از سال ۹۲ دستبهدست هم دادند و شرایط انتخابات تهران را رقم زدند. شاید اگر این حجم از رد صلاحیتها نبود که البته پیشبینی هم میشد و شاید اگر عملکرد دولت آقای احمدینژاد در آن ۸ سال نبود و خالی شدن میدان برای انتخابهای خیلی سخت به وجود نمیآمد که اصلاحطلبان در چیدن لیست امید تهران با فانوس به دنبال افراد بگردند، نتیجه اینچنین نمیشد.
چهرههایی که مثلاً خود من برای آنها چند جا سخنرانی کردم بهجز سه- چهار نفر که از رفقای قدیمی بودند مثل جلودارزاده و محجوب و حضرتی و مطهری، کسی را نمیشناختم و با اعتماد به همان خرد جمعی به آنها رأی دادم؛ فکر میکنم بسیاری در تهران همین کار را کردند. برای همین میتوان گفت انتخابات سال ۹۴ به یک مبارزه پارلمانی قانونمند در داخل چارچوبهای نوین جمهوری اسلامی بدل شد که میتواند از این برگ بهخوبی برای دوقطبی کردن هم استفاده کند.
با تعابیر استراتژیک رهبر معظم انقلاب مبنی براینکه رأی حقالناس است و یا اینکه کسانی که نظام و رهبری را هم قبول ندارند در انتخابات شرکت کنند در کنار بازی هوشمندانهای که ارکان امنیتی، تصمیم گیر و تصمیمساز در فرآیند تأیید صلاحیتها بعدازاین فرمایش رهبری در پیش گرفتند، میبینید که شطرنج هوشمندانهای آغازشده است که طرفین میپذیرند در دل این قاعده بازی کنند. هرچند اگر در سطح اولیه شاهد یک نزاع باشید ولی اگر دقیقتر نگاه کنید میبینید ماجرا چیز دیگری است.
** اصلاحطلبان از آنچه که در سالهای ۷۶ به بعد مطرح میکردند عدول کردند
اصلاحطلبان از آنچه که در سالهای ۷۶ به بعد مطرح میکردند تا حد زیادی عدول کردند و فهمیدند که صحنه سیاسی صرفاً آرمانخواهی و تکستهای روسو و منتسکیو نیست. از طرفی حاکمیت هم نشان داد قدرت کنار گذاشتن این نیروی سیاسی و اجتماعی را ندارد. شاید به این نتیجه رسید که به مصلحت هم نباشد. به نظرم این درک مشترک از یکدیگر، دستاورد بزرگ سیاسی و کلیدی بود که از نتیجه انتخابات تهران مهمتر است که آثار بلندمدتتری دارد.
به نظرم این ترمیم، ترمیمی استراتژیک است و نظام جمهوری اسلامی در این منطقه بسیار پرآشوب بهشدت به آن نیازمند است.
** تهران قطبنمای سیاسی کشور است
فکر میکنید برجام چقدر در این انتخابات اثرگذار بود؟
زاهد: برجام در انتخابات تهران اهمیت داشت؛ تهران قطبنمای سیاسی کشور است و تهران است که مشخص میکند دماسنج سیاسی ایران به چه شکل است.
مردم ایران درنتیجه تحریمها و فشارهای اقتصادی و بیاحترامی بینالمللی، علاقهمند بودند که این سطح از تنش کنترل شود و این سطح از منازعات به درک مشترکی از مسائل منطقهای و بینالمللی نازل شود. من فکر میکنم که مردم از نتیجه برجام راضی بودند و آن را در نوع انتخابشان نیز نشان میدهند.
اگر اجازه دهید ازلحاظ جامعهشناسی هم به بررسی جامعهشناختی این موضوع بپردازیم؛ شاید هیچکس از منظر جامعهشناختی به این مطلب نپرداخته که چطور میشود جامعهای به این شکل رأی میدهد و ۷۰ درصد به اینطرف و ۳۰ درصد بهطرف دیگر رأی میدهد؟ این پدیدهای بسیار مهم است.
حتماً؛ بخش دوم سؤال بنده هم در این خصوص بود تحلیل شما از آرای مردم تهران که به لیست امید رأی دادند با دیگر استانها بهویژه برخی استانها که باوجود اینکه از آنها بهعنوان مهد اصلاحطلبی یاد میشود به این لیست رأی ندادند بفرمائید؟ آیا ریشه این اتفاق در تغییر ذائقه است یا چیز دیگری؟
زاهد: به نظرم بخشی از این مسئله به این حقیقت برمیگردد که ما در خیلی از استانها امکان رقابت نداشتیم. بهطور مشخص درجاهایی که خود من مورد مشورت قرارگرفتهام ـ چون اهل گیلان و جزو ۴ - ۵ نفری که در میز گیلان بودم؛ اگر در خود این شوراها و شهرها و استان دعوایی میشد باید داوری میکردم.
** اصلاحطلبان از «کسانی حمایت کردند که برای دولت مزاحمت کمتری» ایجاد میکنند
این جدا از شورای عالی اصلاحطلبان بود؟
زاهد: آنهم بود؛ یعنی اول شورای مشورتی و بعد شورای عالی اصلاحطلبان شد. آن ۴،۵ نفر به نمایندگی از استان در شورای عالی حضور داشتند و این شامل همه استانهاست و اگر اختلافی میافتاد، اینها رسیدگی میکردند.
من و آقایان «علی صوفی»، «قاسم رمضانپور» و «الیاس حضرتی»، «رضا صالح جلالی» چون گیلانی بودیم، وضعیت گیلان را به ما سپرده بودند؛ که البته هیچوقت هیچ داوری به ما نرسید و خودشان مسائلشان را حلوفصل کردند. ولی من چون گیلان را میدانم، در بعضی از شهرها از بچههای راست حمایت کردیم. بچههای راستی که فکر میکردیم برای دولت مزاحمت کمتری ایجاد میکنند.
** خیلی از افرادی که در لیست امید قرار گرفتند، از نظر سیاسی حرفهای نبودند
خیلی از کسانی که در لیست قرار گرفتند، از نظر سیاسی واقعاً حرفهای نبودند. ما زمانی میتوانیم یک رقابت انتخاباتی را دقیق رصد کنیم که هم رقیبمان با تمام نیرویش بیاید و هم ما. سالهاست نهفقط در گفتوگو با شما بلکه در همهجا تأکید میکنم که اصلاحطلبان و اصولگرایان مثل استقلال و پرسپولیس هستند؛ باید با بهترین کیفیتشان مبارزه کنند و اگر نکنند برای آینده ایران خطرناک است. هزار و یک دلیل سیاسی، امنیتی و اجتماعی برای این حرفم دارم. پس نمیگویم ما فقط درصحنه باشیم و آنها نباشند؛ بلکه میگویم هم ما و هم آنها با تمام نیروی سیاسیمان و بدون دوپینگ، حذف و فضای نامناسب.
** دولت روحانی باید در برابر تصمیم شورای نگهبان ایستادگی میکرد
در بعضی از شهرها طرف از ما قویتر بود؛ یعنی از کاندیدای ما بهتر بود و باید به آن انتخابها احترام بگذاریم. در بعضی از شهرها شائبههایی مطرح است که نمیخواهم این فضای مثبت که وجود دارد تحت تأثیر قرار گیرد؛ مثلاً در مورد اصفهان مسئلهای رخ داد که ذائقه مردم را تلخ میکند و این به یکی از نقاط منفی دولت آقای روحانی تبدیل میشود. دولت آقای روحانی باید در برابر این تصمیم شورای نگهبان ایستادگی میکرد. شاید خانم مینو خالقی به هر دلیلی از نظر شورای نگهبان نباید وارد مجلس میشد، ولی این باید در سازوکار قانون صورت میپذیرفت.
قانون میگفت باید تکلیف خانم مینو خالقی در اعتبارنامه روشن شود و این بر ترکیب اصفهان اثر گذاشت؛ و یا در مورد مشهد مسائلی مطرح است.
** انتظار این حجم از موفقیتها را نداشتیم
اما درجاهایی واقعاً ضعیفتر بودیم و رقابت یعنی این؛ اما بگذارید به معدل کلی برگردیم. در معدل کلی انتخابات، سهم لیست امید بیش از رقیبمان بود؛ یعنی بین ۱۲۶ تا ۱۳۲ کاندیدای ما به مجلس راه پیدا کرد و این برای جریان راست چیزی حدود ۷۵ تا ۸۰ تا است و بقیه هم چهرههای مستقل هستند که وضعیت آنها را هم میدانید. درمجموع میتوانم بگویم که انتخابات دهم برای ما بسیار فراتر از پیشبینیها رخ داد و باید اعتراف کنم که انتظار این حجم از موفقیتها را نداشتیم.
در موردبحث رد صلاحیتها یک جمعبندی داشته باشیم و سپس در مورد محورهای دیگر بحث کنیم. در تمامی کشورها سازوکاری مثل شورای نگهبان دارند و اینطور نیست که یک سونامی ثبتنامی صورت گیرد و هرکسی وارد این عرصه شود، کسانی که سابقه کیفری و ... دارند بهراحتی وارد کارزار انتخابات شوند و درنهایت هم مستقیماً در معرض انتخاب مردم قرار گیرد. این موضوع هم تنها درباره یک جریان خاصی نبود بهعنوانمثال در جریان اصولگرایی شاهد عدم تائید صلاحیت آقای رسایی و ... بودیم. حتی در جریان انتخابات سال ۹۲ عدم احراز درباره آقای زاکانی مطرح شد. پس بیانصافی است که از مجموعهای که باهدف صیانت از آرای مردم مشغول به خدمت است چنین یاد کنیم؛ در موردبحث خانم مینو خالقی هم بههرحال شاهد هستیم که شاخه جوانان اصلاحطلبان اصفهان بیانیهای را صادر کرد که ایشان، جوانان استان را فریب دادند و ... درنهایت با توجه به صحبتهایی که داشتید درباره رد صلاحیتها شاید بتوان گفت یکی از دلایل پیروزی لیست امید در تهران روحیه مردم کشورمان باشد که مظلوم نواز هستند و چون جریان اصلاحطلب خوب توانست نقش مظلوم را با به کار بردن عباراتی همچون نبود نیرو و چراغ فانوس و... بازی کنند از احساس همدردی مردم برخوردار شدند وگرنه همانطور که به جایگاه سیاسی تهران در اثرگذاری بر آرا اشاره کردید باید در استانهای دیگر هم این لیست موفق میشد.
زاهد: من با شما موافقم که همه جای دنیا نظامهای نظارتی دارد؛ ولی این نظامهای نظارتی در چارچوب قواعد شناختهشده درون قانون اساسی و یا قوانین موضوعه آن کشور عمل میکنند.
مثلاً در قانون اساسی ما گفتهشده که نهادهای تأیید صلاحیت نهادهای چهارگانهاند ولی شورای نگهبان سالهاست از این نهادها عبور کرده است. مثلاً در مورد اساتید دانشگاه، روزنامهنگاران و یا نمایندگان مجلس و وزرای سابق که از منزلت اجتماعی برخوردارند، از ماست فروش و مکانیک محله با همه احترام به آنها، در مورد صلاحیت سؤال میپرسند.
البته به این موضوع قانون پاسخدادهشده و حتی آقای ابراهیمیان سخنگوی شورای نگهبان فکر میکنم سال گذشته بود که با استناد به همین اختیارات قانونی گفتند منابع اطلاعاتی ما محدود به مراجع چهارگانه نظارتی نیست، یعنی اینکه فراتر از این مراجع چهارگانه میتوانند کسب اطلاع کنند.
زاهد: این تفسیری است که شورای نگهبان میکند. روزی که در مجلس شورای اسلامی این بحث مطرح شد، اصلاً به این بخش موضوع نگاه نکردند و بعد نهادهای نظامی-امنیتی هم وارد شدند. البته این مسئله عیبی نداشت ولی باید همان موقع میگفتند سپاه پاسداران هم میتواند مداخله کند؛ و همان موقع میگفتند تحقیقات محلی باید صورت گیرد؛ ولی این نبود.
قرار نیست که قوانین را به نفع خودمان تفسیر کنیم. مهم مُر قانون است. این شمشیر داموکلس امروز روی سر اصلاحطلبان است و اگر قانون بدعمل کند فردا یقه بقیه را هم میگیرد؛ یعنی شهروندان باید احساس کنند که قوانین در جهت تمییز باطل و غیر باطل است و نه باطل که امری تکلیفی-شرعی است. برای اینکه مرزهای شرعی و رفتار مدنی را تبیین کنند.
اگر تلقی من این باشد که میتوانم قانون را با تفاسیر خودم دور بزنم، سنگ روی سنگ بند نمیشود. به نظر میآمد آقای رسایی در قضیه پرونده قم مسائلی داشت ولی بقیه دوستان که مشکلاتی داشتند، باعث خوشحالی است که توانستند بیایند؛ بگذارید خودمان را گول نزنیم. شما نمیتوانید اصلیترین چهرههای سیاسی یک جریان را بزنی و بعد بگویی یک انتخابات آزاد برگزار میکنم.
** چیزی که برای بشر اهمیت دارد روح قانون است
البته این تعبیر شماست از قانون بحث خط و خطوطی که بود و عبور از...
زاهد: عرضم همین است. قانون یکچیز است و روح قانون چیز دیگری است.
شما تفسیر خودتان را روح قانون میدانید...
زاهد: خیر اینطور نیست؛ عرض بنده این است که چیزی که برای بشر اهمیت دارد روح قانون است. ما میگوییم کسانی که بهنظام جمهوری اسلامی پایبندی دارند و به اصل ولایتفقیه پایبندی و التزام دارند و اعلام میکنند که ما این چارچوب حکومتی را میپذیریم و یا سابقه درخشانی دارند، باید امروز هم اجازه حضورداشته باشند باید به گذشته نگاه کنیم و ببینیم جنگ را چه کسانی اداره کردند.
**۴۸ ماه در جنگ بودم و بارها مجروح شدم
شما که معتقدید ملاک حال فعلی افراد ...
زاهد: صبر کنید، سرشناسترین چهرههای اداره جنگ چه کسانی هستند؟ ما عادت نداریم که از گذشتهمان صحبت کنیم. بنده به دلیل نوع رفتارم و پرهیزی که از ریاکاری دارم تابهحال مطرح نکرده بودم که در جنگ حضور داشتم، یکبار آقای حسین علائی از من خواهش کرد که برای سوم خرداد مطلبی بنویس. گفتم «حسین آقا» من پرهیز میکنم. گفت تو آنجا فرمانده بودی بنویس. من به احترام سردار حسین علائی یک سرمقاله نوشتم و یادم است که خیلی از مخاطبان زنگ زدند و گفتند مگر آقای زاهد در جنگ بوده است؟ من ۴۸ ماه در جنگ بودم و بارها مجروح شدم؛ اما شما که امروز اینجا آمدهاید اگر این بکگراند راندانید میگویید اینها خارج درسخواندهاند و شکمشان سیر است.
** ارزشهای نظام ازجمله رهبری به همه تعلق دارند
خیر، جناب دکتر، اگر شناختی از شما نداشتیم قطعاً برای این گفتوگو وقت شمارا نمیگرفتیم، طبیعت کار خبر و مصاحبه تفصیلی چنین است و اینکه حتماً پیشینهای از طرف مقابل داشته باشی.
زاهد: نکته بعدی این است که ما اگر این قواعد را بپذیریم که اگر قرار است کسی را تأیید صلاحیت کنیم، از قبل میپذیریم که به این شکل باید عمل شود و همه به آن تمکین کنند.
وسط بازی یک نفر قواعد بازی را تغییر ندهد. این در درازمدت خطرناک است. شاید در کوتاهمدت یک جریان سیاسی از آن سود ببرد ولی در درازمدت برای فرزندان من و شما خطرناک است.
باید تابع قانون و رهبری بود. ارزشهای نظام ازجمله رهبری به همه تعلق دارند. کسی حق مصادره این میراث را ندارد.
همانطور که ما حق نداریم انقلاب، امام (ره) و جنگ را برای جریان سیاسیمان مصادره کنیم، جریان مقابل حق ندارد از رهبری، ولایت و ارزشهایی که برای همه قابلاحترام است، برای گذران یک انتخابات سوءاستفاده کند. اینها سرمایه اجتماعی است و این سرمایه اجتماعی باید کنار رود.
من معتقدم که باید از گذشتهها درس گرفت و به آینده نگاه کرد؛ چون ادامه دادن این اختلافات تا حد زیادی مشکلات ما را حل نمیکند. پس من با شما در این جهت و ازنظر اینکه این باروح قانون که شورای نگهبان آن را دنبال نمیکند، موافق نیستم. آن بیانیهای که در مسئله خانم مینو خالقی در بعضی از سایتها منتشر شد، جریان اصلاحطلبی که مورد وثوق ما هستند آن بیانیه را تکذیب میکنند. ازایندست رفتارهایی بود که به نظر میآید تا حدی اخلاقی نیست.
منابع انتشار آن بیانیه مشخص است...
زاهد: آن عکس را چه کسانی منتشر کردهاند؟
یک روزنامه اصلاحطلب انتشار تصاویر موردبحث را نتیجه دعوای درونگروهی خودتان اعلام کرده و...
زاهد: صحبت امروز در خصوص بعد از انتخابات است و قانون است؛ اینکه شورای نگهبان بااینهمه نظارت و کنترل، پس اشتباه هم میکند. اگر شورای نگهبان در جریان خانم مینو خالقی اشتباه کرد، از کجا معلوم در مورد عدمتأیید صلاحیت من نیز اشتباه نکرده باشد؟ از کجا معلوم در مورد عدمتأیید صلاحیت دهها فرزند این مملکت اشتباه نکرده باشد؟ این قاعده اشتباه میتواند نشان دهد که آنها معصوم نیستند؛ آقای صبحی ما باید به وجدان عمومی جامعهمان اعتماد کنیم. چون وجدان عمومی جامعه است که این انقلاب را شکل داده است. آن مردم در اصفهان با همه بدیها، خوبیها، مثبتها و منفیها به این خانم رأی دادهاند و این خانم الآن ازنظر ارزشهای نظام جمهوری اسلامی مورد پرسش است. این باید در یک فرآیند قانونی به مجلس برود و در مجلس نیز تمکین شود.
**روحانی از مخاطبی رأی میگیرد که به رأی مینو خالقی، حساس است/دولت چوب کوتاهیاش را میخورد
اما...
زاهد: بگذارید از این بگذریم. ما نگاهمان در این حوزه با همدیگر متفاوت است و یا با مخاطبان شما اختلاف دارد و من فکر میکنم در این زمینه اشتباه شد و کل نظام هزینه این بیسلیقگی را پرداخت میکند.
البته دولت روحانی هم چوب این کوتاهیاش را خواهد خورد. شاید طراحی و بازی رقبای روحانی این پیچیدگی را داشت که دود ضعف و انفعال وزارت کشور به چشم آقای روحانی برود. چون آقای روحانی از مخاطبی رأی میگیرد که نسبت به رأیی که به مینو خالقی دارد، حساس است.
** موضوع مینو خالقی نیروی اجتماعی که روحانی را رئیسجمهور حل نشده است
شاید گروهی دیگر از مخاطبان روحانی همینکه مثلاً در مورد خانم خالقی این ابهامات مطرح شد، رأیش را پس گرفته است؛ ولی آن نیروی اجتماعی که روحانی را رئیسجمهور کرده است، موضوع مینو خالقی برایش حلشده نیست و میتواند بهعنوان یک علامت سؤال برایش مطرح باشد.
آقای دکتر؛ اگر بخواهیم جمعبندی از صحبتهای شما داشته باشیم به این میرسیم که اگر کسی در هر انتخاباتی به پیروزی رسید و بعدازآن محرز شد فساد، جرم و... داشته نباید نتایج آن پیروزی نادیده گرفته شود؟
زاهد: نه؛ باید متناسب با مکانیزم پیشبینیشده عمل شود. اینجا قانون میگوید وقتیکه یک نفر از نظارت گذشت و رأی آورد باید اعتبارنامهاش صادر شود و به مجلس برود.
خب چرا وزارت کشور اعتبارنامه را صادر نکرد...
زاهد: ما میدانیم که وزارت کشور چرا این کار را نکرد. با کلمات بازی نکنید عرض کردم ما نگاهمان در این حوزه با همدیگر متفاوت است.
** یقین سیاسی برای ریاست عارف در مجلس وجود نداشت
هر طور صلاح میدانید، بحثی هم در مورد میزان آرای اصلاحطلبان و اصولگرایان داشتید؛ درنهایت چه شد که آقای عارف با تفسیری که شما از کرسیهای اصلاحطلبان بیان کردید نتوانست به ریاست مجلس برسد؟
زاهد: یک یقین سیاسی در مورد انتخاب آقای عارف بهعنوان ریاست مجلس وجود نداشت.
اما جریان شما از آقای عارف بهعنوان رئیس مجلس یاد میکرد
زاهد: مثال میزنم. بنده یک ماه قبل از انتخابات مصاحبهای داشتم که اخیراً دیدم تیتر یکی از سایتها شده است. در آن گفتوگو عرض کردم که «با برند عارف هوشمندانه برخورد کنید»؛ من از دوستان و نزدیکان آقای عارف هستم و به ایشان ارادت دارم. قطعاً اگر نماینده مجلس بودم، به ایشان برای ریاست مجلس رأی میدادم؛ ولی آن مصاحبه من گویای یک واقعیت سیاسی است که شاید دکتر عارف نتواند در این مجلس رئیس باشد؛ به هزار و یک دلیل؛ من معتقد بودم آقای دکتر عارف باید بهعنوان رئیس فراکسیون و رهبر جریان سیاسی ما در مجلس عمل کند. رئیس مجلس هم نشد اشکالی ندارد.
اگر چنین بود از شما که مشاور و دوست ایشان بودید انتظار بیشتری میرفت...
زاهد: اعتراف میکنم که کمکاری کردم و این مصاحبهها را ادامه ندادم.
**نظر بزرگان اصلاحطلبی درباره عارف چیز دیگری بود
چرا؟
زاهد: اول اینکه دیدم بعضی از دیگر دوستان بنده و بزرگان اصلاحطلبی نظر دیگری دارند. آنچه من میگفتم نه اینکه دل من نمیخواست. من فضای مجلس را اینطوری میدیدم. حتی زیباکلام هم در آن مقطع این را بیان کرد و بعضی از دوستان دیگر نیز در جلسات خصوصی این موضوع را مطرح کردند. دوم اینکه، مردمی که در تهران اینگونه رأی دادند، حتماً به دنبال تغییرند.
تغییر میتواند خودش را بهصورت نمادین با تغییر رئیس مجلس نشان دهد و شخصیتی که مورد وثوق مردم قرارگرفته و نماینده اول تهران شده است. در سال ۹۲ هم کنار کشید و اگر دوباره کنار رود استواری سیاسی خود را زیر سؤال خواهد برد.
** عارف نشان داد چند نفریم
سوم؛ وقتی یک نیروی سیاسی با این حجم از اشتیاق و علاقه آمده و به یک جریانی رأی داده است، از او انتظاراتی دارد که این انتظارات لزوماً میتواند با برخی از واقعیتهای بستر سیاست در ایران ناهمخوان باشد؛ یعنی این چرخ با آن روانی که شاید افکار عمومی تلقیاش از این اکثریت مجلس است، نچرخد. آقای عارف باید نشان میداد که چه میزان استواری در بین طرفداران این جریان وجود دارد و اصلاً به زبان سادهتر ما چند نفریم؟
وقتی در پیش از انتخابات و در مرحله اول دید که رأی لازم را ندارد، در مرحله ثانویه که انتخاب قطعی بود، لجبازی نکرد، کنارهگیری کرد، رأی داد و به دوستان هم توصیه کرد که به دکتر لاریجانی رأی دهند.
درواقع این جریان اصلاحطلب نیست که اکثریت را داشت، بلکه این لیست امید بود که اکثریت را به دست آورد. لیست امید ترکیبی بود از اصلاحطلبها، چهرههای مستقل و اصولگرایانی که در داستان برجام و همراهی با دولت منصفانه رفتار کرده بودند.
** اکثریت با لیست امید بود نه اصلاحطلبان
پس یعنی لیست امید را لیست اصلاحطلبان نمیدانید؟
زاهد: چرا شما یاد گرفتهاید که حرفها را اینگونه برداشت کنید؟ من گفتم لیست اصلاحطلبهاست که در داخلش فقط پیروزی اصلاحطلبان نیست و پیروزی لیست امید است که در آن اصلاحطلبان اکثریت رادارند. فردا میروید و از این تیترها میزنید. (خنده).
** اکثریت لیست امید نتوانست رئیس مجلس را انتخاب کند
خب؛ فرمودید که این جریان اصلاحطلب نیست که اکثریت را داشت؟
زاهد: این پیروزی لیست امید است که در آن اصلاحطلبان اکثریت رادارند ولی نتوانست رئیس مجلس را انتخاب کنند.
آقای دکتر؛ شما معتقدید در جریان این انتخابات اصلاحطلبان اکثریت کرسیها را به دست آوردند و این به این معنی است که دولت آقای روحانی نتوانسته برخلاف دیگر دولتها که نوعاً مجالس را با خود همراه میکنند به این موفقیت برسد...
زاهد: به نظرم واقعیت این است که دولت خیلی در انتخابات هیئترئیسه مداخله نکرد یعنی برای دولت ...
** دولت درکل فرآیند تصمیمگیری لیست امید درکنارمان بود
نه؛ هیئترئیسه منظورم نبود. منظورم کل لیست امید در مجلس بود.
زاهد: اصلاً لیست امید را ما شکل دادیم و تفاوتی بین دولت و اصلاحطلبان نبود. آنها در کل این فرآیند تصمیمگیری کنارمان بودند.
** انتخاب روحانی تاکتیک و استراتژی بود/رئیس جمهور از ما اصلاحطلبها هم جلوتر رفته
اما الآن شما مطرح میکنید اصلاحطلبان اکثریت رادارند و یا درباره خانم خالقی گفتید دولت روحانی چوبش را میخورد از اینها بگذریم جریان شما از این دولت بهعنوان مستأجر چهارساله، دولت تصادفی و یکمیلیونی، دولت پوپولیستی، دولت حسینقلی خان، دولتی مبتلابه کسالت خود ذوالفنون پنداری، دولتی دارای پایگاه اجتماعی قرضی که از رحم اجارهای اصلاحطلبان استفاده میکند و ...
زاهد: اینها تعابیر قشنگی نیست. ما ازنظر استراتژیک به این نتیجه رسیدیم که انتخاب آقای روحانی هم استراتژی است و هم تاکتیک؛ و راضی هم هستیم. آقای روحانی از ما اصلاحطلبها هم جلوتر رفته فلذا در این جهت مشکلی نیست.
** جمعبندی ما این بود روحانی گزینه بهتری است
یعنی شما آقای روحانی را از خودتان نمیدانستید که این صحبت را مطرح کردید و یا اینکه درجایی گفته بودید دولت بیهویت و شناسنامه، درنهایت بفرمائید در حال حاضر آقای روحانی برای نگهداری جنین از رحم اصلاحطلبان استفاده میکند و یا این اصلاحطلبان هستند که جنین خود را در رحم دولت یازدهم قرار دادهاند؟
زاهد: جناب صبحی، بگذارید خیلی صریح و ساده این را توضیح بدهم. جریان اصلاحطلب در انتخابات از آقای روحانی حمایت کرد و ایشان را بهترین گزینه خود میدانست اما آقای روحانی در ابتدا گزینه اول ما نبود و این بازی با کلمات نیست. گزینه اول ما شخص دیگری بود که به هر دلیلی نیامد. بعد از ایشان علاقهمان سمت آقای هاشمی بود که ایشان نیز رد صلاحیت شد و ما به دوگانه آقای روحانی و عارف رسیدیم؛ و جمعبندی ما این بود که در این شرایط آقای روحانی گزینه بهتری است.
** اصلاحطلبان از خاستگاه اصلاحطلبی عدول کردند
پس میتوان گفت از خاستگاه اصلاحطلبی عدول کردید و به سمت دیگر رفتید؟ چون آقای عارف نامزد شناسنامهدار جریان اصلاحات بود.
زاهد: قطعاً همینطور است که شما گفتید؛ آقای روحانی موردحمایت آقای هاشمی بود؛ عملکرد و مواضعی که در سخنرانیها آقای روحانی در این ۲،۳ سال نشان داد بیانگر انتخاب درست ما بود. اگر کسی بگوید که آقای روحانی از اول اصلاحطلب بود و به خاطر همین مسئله ما از او حمایت کردیم، باید بگویم نه و این بیصداقتی آشکار است.
** استفاده اصلاحطلبان از روحانی بهعنوان نقطه گریز از شرایط/ عملکرد رئیس جمهور نشان داد که واقعاً فراتر از انتظارات ماست
یعنی آقای روحانی فرصتی شد برای اصلاحطلبان...
زاهد: اینطور بگویم که ما از آقای روحانی بهعنوان نقطه گریز از شرایط استفاده کردیم؛ آقای روحانی با عملکرد خودش نشان داد که واقعاً فراتر از انتظارات ماست.
** برخی مواضع روحانی آوانگاردتر از اصلاحطلبان است/رئیس جمهور سرعتش را باید کم کند
درجاهایی به مشاوران ایشان توصیه میکنیم که آقای روحانی باید سرعتش را کم کند. واقعاً در بعضی جاها مواضع آوانگاردتری از اصلاحطلبان مطرح میکند که خوب نیست.
** رئیس جمهور در اظهارنظرها و مواضعش دقت کند
شاید به دلیل تجربههایی که ما داریم، معتقدیم که باید آقای روحانی در بسیاری از حوزهها و در اظهارنظر و مواضعش دقت کند تا جلوی برخی از شائبهها گرفته شود.
** ضرورتی ندارد آقای روحانی اینقدر تند عمل کند
یعنی سرعتشان آنقدر بالاست که از اعتدال عبور کردهاند؟
زاهد: به نظر میآید در برخی مواقع ضرورتی ندارد آقای روحانی اینقدر تند عمل کند؛ پس معنیاش این نیست که چون جریان اصلاحطلب خودش را جریان آوانگارد میداند، مرتب میخواهد قواعد بازی را به هم بریزد. اگر پذیرفتیم که بیاییم در قاعده و چارچوب نظام جمهوری اسلامی عمل کنیم، باید مراقب کفزدنها، احساسات و افتادن در مسیرهای هیجانی باشیم و بهشدت از خود محافظت کنیم. ما بههیچوجه نه فرصت، نه امکان و نه درایتمان اجازه میدهد که تجربه گذشته را تکرار کنیم.
** حفظ ثبات و امنیت یکی از موفقترین الگوهای رهبری نظام
ما باید جلوی ایجاد سوءتفاهم برای نهادهای عالی حاکمیت را مخصوصاً در دنیای پرآشوب امروز بگیریم؛ ما در شرایط بسیار لغزندهای در خاورمیانه به سر میبریم و یکی از موفقترین الگوهای رهبری نظام این است که این ثبات و امنیت در کشور حفظشده است.
** انتخابات ۹۴ از معدود دفعاتی است که جریان اصلاحطلب با نجابت رفتار کرد
پس هرگونه بازی سیاسی در چارچوب رعایت این قواعد عمومی معنا پیدا میکند. وقتی شما خانه ندارید دیگر نمیتوانید در مورد پرده و مبلمان مذاکره کنید. این از معدود دفعاتی است که جریان اصلاحطلب با نجابت رفتار کرد و حتی در جلسات خصوصی بههیچوجه رقیبش را تحقیر نکرد. این خیلی مهم و استراتژیک است. ما خودمان را خیلی بزرگ نپنداریم و رقیبمان را کوچک نپنداریم و فکر نکنیم که زمینبازی فقط در اختیار ماست. فکر میکنم شعور و درکی که جریان اصلاحطلب از خودشان نشان دادند، از کل بازی مهمتر است.
** واکنش توییتری حدادعادل پس از انتخابات مجلس دوستداشتنی بود
تجربه سال ۹۲ میشود که ...
زاهد: بله تجربه سال ۹۲ میشود، سال ۸۴ میشود، سال ۷۶ میشود. ما بدون رقیب قابلاحترام نمیتوانیم بازی مناسبی طراحی کنیم. امیدوارم رقیب ما هم این را بپذیرد. نمونه بارز آن واکنش توییتری آقای حدادعادل به شوخیهای انتخاباتی بود که نوشتند از ذوق و خوشحالی همشهریانطرفدار جریان رقیب خرسندم. از اینکه بخش قابلتوجهی از شوخیهای شما به شخصیت و خانواده من نمیپردازد ممنونم؛ این خیلی قشنگ و قابل دوستداشتنی است. از این نوع رفتارها باید همهمان انجام دهیم. یا کاری که آقای لاریجانی بعد از انتخاب خودش بهعنوان رئیس مجلس میکند که به خانه آقای عارف میرود. یا کاری که آقای ناطق نوری میکند. همه ما میدانیم آقای ناطق بهعنوان کاندیدای جریان اصولگرا، درست در روز انتخابات و هنوز شمارش آرا به پایان نرسیده بود، به آقای خاتمی تبریک میگوید. درصحنه سیاسی ایران، ما به چنین رفتارهای مدنی و قابلاحترامی نیازمندیم؛ نه به فحاشی، توهین و لجنمال کردن.
در صحبتهایتان به مورد وثوق بودن آقای روحانی توسط آقای هاشمی اشاره کردید؛ چندی پیش هم در گفتوگویی گفته بودید روحانی رئیسجمهوری تنهاست و کابینه او همراه او نیست؛ چرا رئیسجمهوری که با حمایت اصلاحات و آقای هاشمی رفسنجانی روی کار آمده است برخلاف انتظار کابینهای قوی ندارد؟
زاهد: (خنده) منظور من از این تنهایی در افکار عمومی یا خاستگاه سیاسی نیست. به نظرم امروز اگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و یا در سال ۹۶، از من یادگار داشته باشید که حسن روحانی بیشترین رأی را نسبت به دور اول خواهد آورد و این دلایل مختلفی دارد که از فرصت بحث ما خارج است.
آقای روحانی زمانی دولت را تشکیل داد که یک مجلس ناهماهنگ که چه عرض کنم، مجلسی در تعارض با ایدهها و برنامههایش روی کار بود. طبیعی بود که آقای روحانی نتوانست ایدهآلهایش را معرفی کند.
مثلاً در ارتباط با وزارت ورزش ۵-۴ بار به مجلس رفت و در مورد وزارت علوم ۳ یا ۴ بار به مجلس رفت و خیلی از انتخابها هم انتخابهای ...
**دو مجلس قبل برای احمدینژاد خانهی سبز بود
اگر صادقانه نگاه کنیم، در دولت اول آقای احمدینژاد خیلی از وزرای نزدیک به ایشان رأی نیاوردند و حتی در دور دوم بحث استیضاحها هم مطرح بود. این امری طبیعی است و نمیتوان گفت که صرفاً در دولت آقای روحانی این اتفاق افتاد. در دولت فعلی نیز دو عضو بیشترین بحث را داشتند...
زاهد: واقعاً این حرف شما تا حد زیادی قابلقبول است و با آن مشکلی ندارم. ضمن اینکه مجلس در دوران احمدینژاد ۴ سال طلایی را پشت سر گذاشت و این مشکلات به وقتی برمیگردد که دو طرف دچار چالش شدند وگرنه دو مجلس قبلی که برای احمدینژاد خانهی سبز بود. در دو سال آخر بیشترین تنشها رخ داد و ۶ سال سکوت و همراهی داشت. چیزی که آقای روحانی در این دوسال از آن بهرهمند نبود.
** روحانی میتوانست بهتر عمل کند/ باید سراغ افراد چالاکتری میرفت
اما انتخاب وزرا مربوط به اول دولت است که در هر ۲ دوره احمدینژاد هم مجبور شد تا خود را با فیلترهای مجلس هماهنگ کند.
زاهد: با شما موافقم که علیرغم همه اینها، آقای روحانی میتوانست در بعضی از حوزهها، وزرایی که جنبه فرهنگی و سیاسی ندارند و به این شکل رویشان حساسیت ندارند، بهتر عمل کند. طبیعتاً معتقدم آقای روحانی میتوانست انتخابهای بهتری کند؛ اما چیزی که من در مصاحبهام تأکید میکردم این بود که آقای روحانی حتماً باید سراغ شخصیتهایی میرفت که از چالاکی بیشتری برخوردار بودند.
** برخی از افراد کابینه میتوانند وقتشان را با نوههایشان بگذرانند
من فکر میکنم بعضی از کسانی که الآن در کابینه هستند، میتوانند بیشتر وقتشان را با نوههایشان بگذرانند. بههرحال کار ستادی سنگین در وزارتخانه نیازمند وقت بیشتر و طراحی مناسبتری است.
**نمیتوان باسیاستهای کنترل تورمی، اقتصاد پویایی داشت/اقتصاد باید ترمیم شود نوبت رونق اقتصادی است
این را هم بگویم که به عقیده بنده آقای روحانی تیمی را چیده که بتواند تورم را کنترل کند. حالا به نظر میآید که دولت در بخش تورم موفق شد و حالا نوبت رونق اقتصادی است؛ حرفی که حسین مرعشی هم زده و من هم با او موافقم.
ما نمیتوانیم همیشه باسیاستهای کنترل تورمی، اقتصاد پویایی داشته باشیم. اتفاقاً بخشی از اقتصاد پویا به کشیدن ترمز برمیگردد؛ اما این باعث توسعه ملی نمیشود و برای توسعه ملی نیازمند سرمایهگذاری هستیم و برای سرمایهگذاری به روابط منطقی جهانی نیاز داریم. دوستان من؛ فارغ از هرگونه تعصبی، هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که بدون سرمایهگذاری خارجی پیشرفت کرده باشد.
فلذا اگر دعوای سیاسی را کنار بگذاریم و به کشورمان عشق بورزیم، باید بدون فحاشی به همدیگر این را بفهمیم که اگر بخواهیم با بودجه خودمان پروژههایی را که آقای احمدینژاد و یا آقای روحانی کلید زده است، به پایان برسانیم، حداقل ۴۰ سال وقت لازم است.
** باید سطح رفاه و اشتغال بالاتر رود
برای اینکه این اتفاق نیفتد، از جادههای بهتری استفاده کنیم، سطح رفاه و اشتغال بالاتر رود و برای اینکه اینها تأثیراتشان را در حوزه فرهنگی و اجتماعی بگذارند و از هر ۵ ازدواج به ۳ طلاق ختم نشود و بیثباتی امنیتی ـ اجتماعی اینقدر گسترش پیدا نکند، حتماً باید اقتصاد را ترمیم کنیم. برای ترمیم اقتصاد باید بخشی از دعوا را ازآنجا خارج کنیم و اجازه بدهیم که پول داخل کشور شود.
** روحانی رئیسجمهور نشود، چه کسی میخواهد چرخ کارخانهها را بچرخاند؟
تعابیری که شاید آن بزرگوار مبنی بر اینکه کسانی که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور میگشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نیستند و دیوث سیاسی ـ اقتصادی هستند، مشکل حسن روحانی نیست؛ فرض کنید حسن روحانی در دور بعد رئیسجمهور نشود؛ چه کسی میخواهد چرخ کارخانهها را بچرخاند؟ اگر قرار بود مسیر احمدینژاد به نتیجه ختم شود حتماً سعید جلیلی رئیسجمهور میشد.
** روحانی نیازمند ترمیم کابینه است و الآن فرصت مناسبی است/ اقتصاد مقاومتی یعنی استفاده از ظرفیتهای داخلی
اقتصاد مقاومتی هم که رهبری معظم انقلاب مرتب تأکید میکنند، دنبال مدل کره شمالی و دیوارکشی نیست. مشی ایشان هیچوقت این نبوده؛ بلکه به معنی استفاده از ظرفیتهای داخلی است. استفاده از ظرفیتهای داخلی مقدمات و مؤخراتی دارد. به نظر من در این حوزه آقای روحانی نیازمند ترمیم کابینهاش است و الآن هم فرصت مناسبی است.
چیزی که در چند مصاحبه قبلیام بهصراحت گفتهام، هویت سیاسی دولت است. بالاخره آقای احمدینژاد اگر میفهمید بخشدار جایی با برنامههای دولت او موافق نیست، تحملش نمیکرد.
**احمدینژاد قدرت را به قوه مجریه برگرداند و دولتش دولت بود
شاید برای شما عجیب باشد، من سرمقالهای در اعتماد ملی نوشتم و از احمدینژاد از اینکه قدرت را به قوه مجریه برگرداند، تشکر کردم. گفتم این نشان میدهد که دولت احمدینژاد، دولت است. چه کسی گفته هرکس میخواهد کسی را در استانها به کار بگیرد باید حتماً با امامجمعهها مشورت داشته باشد؟ مشورت خوب است، اما مثلاً وزیر کشور آقای روحانی همان ابتدا آمد و گفت من استانداری را انتخاب میکنم که نمایندگان مجلس او را معرفی کنند. خب، معلوم است مجلسی که با تو مخالف است، سه استانداری که به تو پیشنهاد میکند چگونه از آب درمیآید.
**روحانی بار سیاسی کابینهاش را به دوش کشیده و این پاشنه آشیل دولت است/رحمانی فضلی بازی سیاسی در زمین دولت اعتدال را بلد نیست
این نشاندهنده فقد آن هوشیاری سیاسی است؛ و بازی در زمین دولت اعتدال را ازنظر سیاسی بلد نیست. به نظرم کسانی نیز که کنار او بودند، نتوانستند اثرگذار باشند. فکر میکنم آقای روحانی بار شناسنامه سیاسی دولتش را خودش به دوش کشیده و این میتواند به پاشنه آشیل آقای روحانی بدل شود.
** مردان دولت، روحانی را همراهی نمیکنند
آقای روحانی نباید بهتنهایی اینقدر سیاسی صحبت کند. باید این بخش را دیگر مردان دولت انجام و همراهی کنند که این کار را نمیکنند.
**تیم رسانهای دولت اصلاً حرفهای نیست
در این زمینه انتقادی هم به آقای نوبخت وجود دارد که نتوانست در حوزه افکار عمومی و رسانهای، دولت را همراهی کند و تأکید بر این نیز هست که ایشان باید عوض شود. نظر شما چیست؟
زاهد: من فکر میکنم بزرگترین ضعفهایی که آقای روحانی با آنطرف است، تیم رسانهای ایشان است. تیم رسانهای دولت اصلاً حرفهای نیست. من کتابی در حوزه رسانه نوشتم که همان موقع آقای روحانی در مرکز تحقیقات چاپ کرد که عنوانش مدیریت رسانه در بحرانهای بینالمللی بود.
آنجا یک جمله کلیدی دارد: «در رسانه مهم نیست چه میگویی، مهم آن است که چه شنیده میشود». مهم نیست شما چه نیتی دارید، بلکه مهم این است که در مخاطب خود چه اثری میگذارید. به نظر من تیم رسانهای آقای روحانی بیشتر یک تیم دولتی است و آن چابکی تیمهای حرفهای رسانهای را ندارد که رئیسجمهور خود را در افکار عمومی به چه شکل معرفی کند.
البته آقای نوبخت رفیق و همشهری ماست و از زبان ما چیزی درنمیآورید (خنده)، ولی چهبسا از اول بهتر بود که این دو منصب را جدا میکردند؛ یعنی کار سخنگویی کار بسیار پردردسری است و آقای نوبخت هم آقای شریفی است. یکشب در همان اوایل کار دولت، آقای نوبخت به من گفت که ۲۰ روز است به خانه نرفتهام و حجم کار آنقدر است که گاهی خانم و بچههایم اینجا میآیند و من را میبینند!
باید به اینهمه تلاش و فداکاری احترام گذاشت، اما کار، کار حرفهای است. فکر میکنم اگر از اول جدا میشد بهتر بود و به کارهای اساسیتر خود میپرداخت. نمیدانم چه فلسفهای پشت این تصمیم وجود داشت. ضمن اینکه کار سخنگو از کار رسانهای متفاوت است. منظور من سخنگوی دولت نیست، چون سخنگوی دولت یک تریبون است. تیم رسانهای درواقع این رابطه و چهره و ارتباط را در افکار عمومی نشان میدهد.
** اگر همه لیست ۱۵۶ نفری ما به عارف رأی میدادند، رئیس مجلس میشد
بخشی از اصلاحطلبان معتقدند رأی اعضای حزب اعتدال و توسعه به لاریجانی باعث شد عارف رئیس نشود؛ به نظرتان چرا حزب اعتدال و توسعه با لیست امید همراهی نکرد؟ و درنهایت هم گفتند «الهه راستگو» های زیادی را به مجلس فرستادهایم. علت عدم همراهی آقای روحانی با آقای عارف چه بود؟
زاهد: واقعیت این است که اگر آن لیست ما که ۱۵۶ نفر بودند به آقای عارف رأی میدادند، باید این اتفاق میافتاد و این حرف درست است. ولی خیلی از این آدمهایی که در لیست قرار گرفتند، برای مثال آقای جعفرزاده که چهره اول جریان اصلاحطلبی در گیلان است، از همان اول دلبستگی خاصی به آقای لاریجانی داشت. حتی من یک روز خصوصی او را دیدم و گفتم که تو چهره اول ما در انتخابات بودی. حداقل در رسانه از لاریجانی حمایت نکن ولی در پشت پرده هر کار که میخواهی، انجام بده. (خنده)
** بدون حزب در دنیای امروز نمیتوان کار سیاسی کرد
البته جعفرزاده نفاق نورزید چون از اولنظرش این بود و این را بهصراحت اعلام کرد؛ ولی بعضی به زبان نیاوردند. وقتی در یک لیست قرار گرفتند و آن لیست باعث رأی آوردن آنها شد، پرنسیپ سیاسی حکم میکرد به تصمیمات آن تشکل احترام بگذارند؛ اما اینجا کشوری باسابقه طولانی کار حزبی نیست. این مسیر، مسیر فرجامین ماست؛ در دنیای امروز بدون حزب نمیتوانید کار سیاسی انجام دهید.
بدون حزب نمیشود کارکرد. حزب در دنیا تشکیلات قدرتمندی دارد و اگر بخواهد شمارا کاندیدا کند، بهجای شورای نگهبان، همه جیک و پوک شمارا درمیآورد و شمارا از تستهای مختلف میگذرانند.
من مدتی که در انگلیس بودم، مرتب مطالعه میکردم که چگونه این کار را انجام میدهند؟ در آمریکا که بدتر و در آلمان هم همچنین. اصلاً اجازه نمیدهند کاندیدایی که امکان قرار گرفتن در معرض پرسش و یا به زبان خودمانی سوتی بدهند، وارد انتخابات شود.
**انتقادات زیادی به حزب اعتدال و توسعه وارد است/آنها ساز ناکوک میزدند
آقای لاریجانی در داستان برجام و همراهی با دولت بسیار تلاش کرده بود و نفر اول اصلی ما در قم بود که نفر دوم انتخاب مردم قم نیز بود. آقای دکتر عارف هم که بههرحال چهره شاخص ما بود. این انتقاد به آقای دکتر روحانی وارد نیست؛ اما انتقادات زیادی به حزب اعتدال و توسعه وارد است. چراکه دوستان ما که در جلسات شرکت میکردند، میگفتند آنها ساز ناکوک میزنند. این مشکلی است که باعث شد حسین مرعشی و حسن رسولی از آن پردهبرداری کنند.
** باید باصداقت بگویم درجاهایی اشتباه کردهام/ تیم مذاکره کننده هم مرتکب اشتباه شد
آقای دکتر شما سال ۹۳ گفتید «اقتصاد ایران در طول هفت ماه آینده امکان تنفس و پیشبرد سیاستهای دولت را خواهد داشت» به نظر شما هنوز معتقدید اقتصاد ایران از آذر تا به امروز که ۱۸ ماه گذشته سیاستهای دولت را دنبال کرده است. این یعنی دولت درزمینهٔ های اقتصادی توانست به وعده خود برسد؟
زاهد: فکر میکنم باید باصداقت بگویم که درجاهایی اشتباه کردهام. علت این اشتباه هم این است که این اشتباه را دوستان دیگر من هم کردند؛ یعنی حتی آنهایی که مذاکره میکردند.
** محاسبات بانکیمان درست از آب درنیامد/آمریکاییها از اول میدانستند
منظورتان از اشتباه...
زاهد: تلقی ما این بود که شاید اگر تحریمها را پشت سر بگذاریم، ۳ تا ۴ ماه نیازمندیم که این دستگاه یخزده حرکت کند. ولی محاسبات بانکی درست از آب درنیامد. ما به دلیل اینکه در حوزههای دیگری تحریم داشتیم، بانکها دیگر نیامدند این ریسک را بپذیرند. چرا این بانکها مهماند؟ به دو دلیل.
اولین دلیل این است که آمریکاییها از ابتدا موضوع گردش دلار را از مذاکرات خارج کردند.
خب این موضوع که از اول و در حین مذاکرات مشخص بود...
زاهد: ما هم تلقیمان این بود که میتوانیم واحد پولی دیگری را جایگزین کنیم؛ مثلاً میتوانیم با یورو کارکنیم. کاری که اخیراً در حوزه نفت شروع کردهایم.
نکته دوم این بود که رفع تحریمها باعث میشود بانکها با ما همکاری کنند، ولی متوجه این نشدیم این پول هرچه در گردش جهانی بانک تبدیل شود، یکجایی به دلار برخورد میکند و وقتی به دلار میخورد به حریم خط قرمز آمریکا برخورد کرده است. شاید آمریکاییها این را کاملاً مسلط بودند که چه اتفاقی خواهد افتاد.
و اینکه عمده سهامداران بانکها آمریکایی و آنها غیرقابلاعتماد...
زاهد: دقیقاً وقتی مثلاً بانکی مثل HSBC که نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار ضرر میدهد و جریمه میشود، دیگر جرأت نزدیک شدن به ایران را از دست میدهد. حقیقت همین است که عمده سهامداران بانکها آمریکاییها هستند.
یک زمانی آقای «جیانگ زمین» به ایران آمده بود و آقای خاتمی به او فشار آورده بود که این UCF اصفهان را تمام کنند. چون چندین میلیون دلار هزینه کرده، نیمهکاره گذاشته و رفته بودند. خیلی که فشار آوردند، آقای جیانگ زمین رئیسجمهور وقت چین گفته بود که ما با آمریکاییها سالانه چیزی حدود ۸۰۰ میلیارد دلار گردش مالی داریم ولی گردش مالیمان با ایران در بهترین حالت ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار است؛ چگونه شمارا بچسبم و آمریکاییها را ول کنیم؟ گفتند اینجا پول هزینه کردهاید. او هم گفته بود همه آن را به شما هدیه میکنیم!
مناسبات جهانی در حوزه گردش مالی، واقعیتی بود که بانکها وقتی میخواستند با ما کار کنند و با خطر تحریم در آمریکا مواجه میشدند، این ریسک را نمیکردند. خب؛ آقای ظریف به نیویورک رفت و آقای کری و سایر مقامات اقتصادی اروپاییها با بانکها صحبت کردند.
** تفکیک تحریمها نیاز به زمان دارد
به نظرم زمان میخواهد تا این تفکیک صورت گیرد که چه آدمهایی در چه لیست تحریمهایی قرار دارند، چه تحریمهایی در حوزه موشکی پابرجاست، چه تحریمهایی در زمینههای حقوق بشر سرجایش است و کجا این گردش مالی میتواند دچار اشتباه و خطا شود؟
**اگر چرخ اقتصاد نچرخد، نظام با خطر مواجه میشود
به نظر من فارغ از اینکه آقای روحانی یا آقای ظریف یا هرکس دیگری سود این کار را میبرد، باید متوجه این خطر باشیم که اگر چرخ اقتصاد ایران حرکت نکند، کلیت نظام جمهوری اسلامی ایران با خطر مواجه میشود و آنوقت «نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاکنشان».
دیگر صحبت از این نخواهد بود که جواد ظریف مذاکرهکننده خوبی کرد یا حسن روحانی سادهاندیشی کرد یا نه. همه باید کمک کنیم. در صحبتهای رهبر انقلاب، تعبیر بسیار هوشمندانهای بود. میگوید آنها میگویند پاره میکنیم. اگر پاره کنید، آتش میزنیم. ایشان نمیگویند ما آتش میزنیم، بعد شما پاره کنید؛ یعنی به همه پروتکلهای رسمی پذیرفتهشده ما در برابر جامعه بینالملل پایبندی نشان میدهند.
** روشن شدن چراغ قرمز درپسابرجام توسط رهبری
یعنی تفاوت قائل میشود بین اینکه آیا رهبری معظم انقلاب نسبت به فرآیندهای پسابرجام متعهد است یا ما با یک نظام و رهبر ضعیف روبرو هستیم. توأمان این چراغقرمز را روشن میکند که شما با نظام و رهبری مستحکم روبهرو هستید. درعینحال این نظام و رهبری مستحکم، چارچوب قواعد و گفتوگو با شمارا پذیرفتهایم.
درواقع زبان آیتالله خامنهای علاوه بر پیامی که به بخش داخلی دارد، آن بخشی که برای بینالملل است، هیچگاه ندیدهام از این نُرمها خارج شود چون مخاطب این را میگیرد.
** عدم حل گردش مالی دامن کاخ سفید را میگیرد
لذا به نظر میآید ساختار اداری دولت آمریکا تلاش میکند در فرصت باقیمانده کمک کند که مسئله گردش بانکی حل شود. چون اگر این چرخ درست نگردد، دامن خود کاخ سفید را خواهد گرفت و ضررش فقط برای طرف ایرانی نخواهد بود.
** آمریکا میتواند برجام را فریز و مزاحمت ایجاد کند
خانم کلینتون باید این مسیر را ادامه دهد و اگر آقای ترامپ نیز رئیسجمهور شود باید ادامهدهنده برجام باشد؛ چون هیچکس نمیتواند خارج از این ساختار ادامه دهد. ولی میتواند فریز کند و مزاحمت ایجاد کند؛ متأسفانه ما طلاییترین دوران سیاسی در آمریکا را پشت سر گذاشتیم. میخواهم این در تاریخ ثبت شود که اوباما فرصت طلایی برای سیاستهای جمهوری اسلامی بود. هرکدام از اینها سرکار بیایند، وارد دوران بسیار سخت با آمریکا خواهیم شد.
** اوباما مرد اول سیاسی دنیا و قدرتمندترین رئیس جمهور است
البته آقای دکتر؛ مستحضرید که اوباما در ابتدای ریاست جمهوری خود عبارت smart power یا قدرت هوشمند را بهعنوان راهبرد خود معرفی کرد. اوباما و دولتش مثل جمهوری خواهان بر اعمال قدرت تأکیددارند با این تفاوت که برای مثال دموکراتها مذاکره و روش نرم را برای این اعمال خود انتخاب کردهاند ولی جمهوری خواهان جنگ و پاره کردن توافقنامهها را. خود شما به طراحی چرخه دلار به ضرر ایران توسط آمریکاییها در مذاکرات برجام اشاره کردید که نمونهای از این مسئله است.
زاهد: ماجرا به این سادگی نیست که ما چند صورتمسئله را بگذاریم و جواب بگیریم. مسئله بسیار بسیار پیچیده است. قدرت نرم درست است، اما بین سیاستها باید تفاوت قائل شد. شما بین جیمی کارتر و رونالد ریگان حتماً باید تفاوت قائل شوید. رونالد ریگان بهگونهای عمل میکرد که جیمی کارتر عمل نمیکند و این به هر دلیلی اعم از فردی یا حزبی بود.
آقای اوباما رئیسجمهور آمریکا و مرد اول سیاسی دنیاست و بدون تردید قدرتمندترین رئیس جمهور جهان است. زرادخانههای اتمی و قدرت مالی از مؤلفههای قدرت آمریکاست و نباید خود را در شعارزدگی گم کنیم. قدرت ما و قدرت رهبری نظام ما این است که با چنین ساختاری، هم مقابله میکند و هم تعامل پنهان میکند. منظورم از تعامل پنهان، همین قواعد و چارچوبهایی است که ما پذیرفتهایم.
** قدرتمندترین رئیس جمهور جهان به آیتالله خامنهای نامهنوشت و خواستار حل مشکلات با ایران شد
فرض کنید اگر دوره آقای اوباما تمام شود، ولی نمیدانم این را میتوانید چاپ کنید یا نه ولی آقای اوباما در سال ۸۸ به رهبری نامه نوشته است؛ یعنی فارغ از اتفاقاتی که افتاد، تصمیم گرفتند مشکلشان را با ایران حل کنند. میدانید آقای جان کری از چه زمانی به ایران پیام داده که اگر به کاخ سفید رفتیم، مایلیم مسائلمان را با شما حل کنیم؟
** عربستان سعودی برای آمریکا قابلاعتماد نیست
قبل از دوره اوباما
زاهد: بله این به قبل از اوباما برمیگردد؛ آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که عربستان سعودی قابلاعتماد نیست و نباید سرمایهگذاری سنگینی روی اسرائیل کنند. پاکستانیها هم قابلاعتماد نیستند. مایلم در فرصتی مجزا در خصوص اینکه آمریکاییها در ۵۰ سال آینده در خاورمیانه به دنبال چه هستند با خبرگزاری فارس گفتوگو کنم؛ مسئله، مسئله امروز و فردا نیست؛ داستان بلندی است.
ما باید با دولتی که با عربستان مشکل دارد و با اسرائیل بدترین رابطه را در سالهای گذشته داشته است، چگونه عمل کنیم؟ باید به تیم عربستان کمک کنیم یا طوری عمل کنیم که شایسته است؟ مگر نمیگوییم «المؤمن کیس» باید طوری رفتار کنیم که کفه خودمان بالاتر برود.
** سعودیها خون بچههای ما را در سوریه و عراق میریزد
به نظر شما این بازی پلیس خوب و پلیس بد آمریکاییها نیست؟
زاهد: اشکالی ندارد؛ بگذار ما با پلیس خوب طرف شویم. اینجا در مورد واقعیتهای سیاسی صحبت میکنیم، نه اینکه چه دلمان میخواست. این واقعیت سیاسی است که یک رئیسجمهور میتواند بیاید در سخنرانی بگوید «سرزمین اشغالی» و به خاطر همین حرف دوسال درگیر شود. اسرائیل یک لابی قدرتمند در آمریکاست و این لابی قدرتمند را با نوع تعامل و پیچیدگی سیاسیتان به چالش بکشید و بشکنیدش. آیپک را به چالش بکشید و شورای روابط خارجی آمریکا را دچار اضمحلال کنید. من میگویم پیامبر هم بود همین کار را میکرد و این هوشمندی سیاسی است.
** خانم کلینتون نزدیکترین رابطه را با عربستان سعودی و اسرائیل دارد
اما بیایید صورتمسئله را عوض کنیم و بگوییم اوباما میرود و کلینتون میآید. خانم کلینتون در بخش راهبردی تداوم آقای اوباماست، ولی نزدیکترین رابطه را با عربستان سعودی دارد. همینهایی که خون بچههای ما را در سوریه و عراق میریزند. خانم کلینتون نزدیکترین رابطه را با اسرائیل دارد و در دموکراتها جزو دست راستیهاست نه دست چپیها و اوباما در دست چپیهاست.
** میگویند ترامپ بیاید تا حسن روحانی برود
همچنین فرض کنید آن ترامپ روی کار بیاید؛ اینها مسئله خواهد شد. حالا عدهای اینجا نشستهاند و میگویند ترامپ بیاید تا حسن روحانی برود ولی متوجه نیستند که گام بعدی آنها چیست.
به نظر من عقلای این کشور و در رأسش مقام معظم رهبری و نهادهای تحت فرمان ایشان، متوجه این بازی هستند.
جناب زاهد اینجا مسئله فقط دولت آقای روحانی نیست بلکه...
زاهد: دقیقاً؛ اصلاً موضوع فقط دولت نیست. موضوع این است که اگر اقتصاد ایران که تحلیل من در آن موقع ۷ تا ۸ ماه بود که مقداری خوشبینانه نیز بود، الآن میتواند زمینههایش فراهم شود. معتقدم نشانههای ذوب شدن یخ فراهم میشود و ما میتوانیم با حفظ همین اصول و چارچوبها، آرامآرام به کارهای مشترک و تجاری برده و پروژههای منطقهای و بینالمللی را شروع کنیم.
** نیازمند سرمایهگذاری در حوزه نفت، انرژی، گاز و پتروشیمی هستیم
ما همچنین نیازمند سرمایهگذاری در حوزه نفت، انرژی، گاز و پتروشیمی هستیم و این ربطی به حسن روحانی و احمدینژاد ندارد. ما باید این بخشها را فعال کنیم. ما باید در بخش خودرو و حملو نقل و در بخش ایمنسازی خطوط هوایی کارکنیم. مردم ما باید هواپیمایی بنشینند که نگویند انشا الله مینشیند و باید مطمئن شوند که این هواپیما خواهد نشست. ملت ما میتواند بهتر از پراید سوار شود. دوست حزب الهی من! میشود شعارهای ارزشی را حفظ کرد و همزمان ماشین خوب سوار شد. این اختلاف عمدهای است که بین اصولگرایان و اصلاحطلبها وجود دارد.
اگر آمریکا واقعاً به دنبال صلح است چرا ۲ میلیارد از اموالمان را در این شرایط غارت کرد؟
زاهد: شما مطمئنید که این اتفاق زیر نظر دولت آمریکاست؟
بالاخره ما باکلیت نظام آمریکا مواجه هستیم. وقتی میگویید اوباما رئیسجمهور آمریکا و مرد اول سیاسی دنیاست و بدون تردید قدرتمندترین رئیس جمهور جهان است دیگر نباید به دنبال تفکیک دولت و سایر ارکان آن باشیم.
زاهد: شاید برای برخی کشورها تفکیک بین قوای قضاییه و مجریه قابلباور نباشد ولی شما در آنجا با یک نظام قضایی روبرو هستید که در داستانهای خودشان هم نشان دادهاند تا چه حد جدی هستند.
به نظرتان این رخدادها یک بازی نیست؟
زاهد: اگر بازی هم باشد باید از آن دولتی که پولها را آنجا برد و سرمایهگذاری کرد، سؤال کرد نه از من!
آقای عراقچی گفت این سرمایهگذاری در دولت اصلاحات انجامشده است.
زاهد: نه؛ آقای عراقچی نگفت در دولت آقای خاتمی بوده است. انتقال پول و سهام در زمان آقای احمدینژاد صورت گرفته است.
ولی بههرحال آقای عراقچی زمان این سرمایهگذاری را اعلام کردهاند که متن این اظهارات موجود است
زاهد: مسئله من این نیست که این کار را چه کسی کرده است؛ مسئله این است که شما میبینید آمریکا میتواند این کار را بکند. میگوید من نظام قضایی مستقل دارم و از رئیسجمهور ۶ ساعت بازخواست میکنم؛ ۲ ماه میآورد و میبرد که تو دروغ گفتهای یا نگفتهای؟ ما چون برایمان خیلی قابلفهم نیست که یک قاضی با یک تلفن جابهجا نشود نمیتوانیم باور کنیم؛ ولی شما در ماجرای نیکسون میبینید که وقتی در اتاق رقیب شنود میگذارد. مجبور به استعفا میشود. با (خنده) : ما چون به آخرت معتقدیم و آنها به قول شما به دنیا، این را فهمیدهاند که فساد هر سیستمی را نابود میکند. لذا برای حفظ دنیای خود با فساد درون هیئت حاکم خود مقابله کرده و کار درست سیستمی میکنند.
آقای صبحی؛ آن آدم عاقل فهمیده که اگر میخواهد دستگاهش سالم باشد باید فاسد نباشد. لذا نظام قضاییاش شوخیبردار نیست. این همان نظام قضایی که رفیق من آقای تاجیک را بعد از چند سال اتهام فروش اسلحه به ایران، بهعنوان دیپلمات از اردن به انگلیس میآورد ولی بعداً حکم آزادیاش را میدهد و در برابر نظام قضائی آمریکایی میایستند. نظام قضایی که به مصدق رأی میدهد و میگوید مصدق درست است. پس بیایید منصفانه نگاه کنیم چون به نفع ماست.
**آمریکاییها پدرسوخته هستند/ باید نقاط آسیب دشمن را بشناسیم
بالاخره برخی مسائل مثل روز روشن است، برخی مواقع هم منافعشان ایجاب میکند به شیوه دیگری عمل کنند مثل بیبیسی، درنهایت نباید فراموش کنیم که طرف مقابل با دست پس و با پا بیش میکشد.
زاهد: بله؛ حتماً اینطور است. آمریکاییها پدرسوخته هستند. مگر من گفتم با امامزادهها طرفیم؟ من میگویم باید منافعمان را بشناسیم و نقاط آسیب دشمن را هم بشناسیم. ازنظر مذهبی عربستانیها به ما از آمریکاییها نزدیکتر هستند. اما ازنظر مذهبی و تاریخی نفرتی که میان ایرانیان و عربستان است در رابطه میان ایران و آمریکا نیست؛ اما ما با عربستان درمجموع تعامل بیشتری داشتهایم. چرا؟ چون گاهی وقتها موضوع سر این نیست که ما به کدام قبله نماز میخوانیم، بلکه موضوع سر این است که چه چیزی منافع ملی ما را تأمین میکند.
اگر منافع ملی من با چانهزنی، لابیگری با طرف آمریکایی با حفظ آن اصول و چارچوب کلی تأمین شود، من این کار را در ماجرای هستهای میکنم تا کشورم را از تحریم، فشار و بند ۷ شورای امنیت خارج کنم و فکر میکنم شما هم با این مسئله موافق باشید.
** آمریکا قابلاعتماد نیست/ نظام جهانی، نظام لوتیگری نیست
آقای دکتر صحبتهای شما جالب است و دائماً سؤالاتی را در ذهنمان ایجاد میکند.
زاهد: بگذارید من برنده باشم (خنده).
شما برنده هستید و ما هم به دنبال عمق دادن به آن هستیم.
زاهد: چون مخاطب شما خبر گزاری فارس است و قابلاحترام، بر این تأکید میکنم که این نظام جهانی، نظام اخلاقی و لوتیگری نیست. میگویند ما باید منافعمان را ببینیم و به آن سمت برویم؛ وگرنه اینکه آمریکاییها قابلاعتمادند درست نیست. نه آمریکا و نه هیچ دولت خارجی قابلاعتماد نیست. حتی دولت آذربایجان که همسایه خودمان است.
**این انتظار که در ۲ سال به کشور صادرکننده و تولیدکننده تبدیل شویم خیالبافانه است
در بحث منافع ملی که اشاره کردید، بعضیها معتقدند که بعد از برجام حداقل در روسیه این فرصت پیش آمد که ما صادراتی را داشته باشیم طبق آماری که گرفتهاند در دولت آقای روحانی باوجود روند مذاکرات؛ صادراتمان نیز پایین آمده است. مثلاً با کشور روسیه که منابعش از ترکیه تأمین میشد میتوانستیم وارد مذاکره شویم، برخی این کمکاری دولت را در جهت زمینهسازی برای برجامهای ۲ و ۳ و مسائلی ازایندست عنوان میکنند؟
زاهد: واقعیت این است که وقتی شما یک دوره بسیار نامناسب اقتصادی را پشت سر میگذارید، انتظار اینکه در ۲ سال تبدیل به کشور صادرکننده و تولیدکننده بشوید خیالبافانهای است.
**در حوزه صادرات دچار ضعف شدهایم/درآمدهایمان کاهشیافته است
چرا صادراتمان پایین آمده است؟
زاهد: خب طبیعی است؛ چون در سالهای گذشته بنیه اقتصادی خود را تضعیف کردهاید. اقتصاد جزو مواردی است که خیلی زمان میبرد. مثل این بیاعتمادی که در سرمایهگذاری به وجود آمده است. من تأکید میکنم که در حوزه صادرات دچار ضعف شدهایم و درآمدهایمان کاهشیافته است.
** عربستان چوب حماقتش در یمن را میخورد
فارغ از اینکه در دوران طلایی درآمدهای نفتی چه اتفاقی افتاد، الآن درآمدهای نفتی ایران بهشدت پایین آمده و بسیاری از کشورها با کسری بودجه بسیار زیادی روبرو شدهاند. حتی کشوری مثل عربستان که هزار میلیارد دلار پشتوانه مالی و ذخیره ارزی دارد، دچار مشکلات زیادی شده است که البته این به دلیل حماقتش هم است که با یمن وارد درگیری شده و چوبش را هم خواهد خورد.
** ازفرصتهای پیشآمده برجام مطابق انتظارات استفاده شده است
فرصتهای پیشآمده برجام چطور؟
زاهد: من فکر میکنم از این فرصتهای پیشآمده مطابق انتظارات استفادهشده است. ما باید اعتماد جامعه جهانی را بازگردانیم و چهره خودمان را اصلاح کنیم. این چهره عبارت از این است که مثلاً وقتی اسم یک ملیتی را میشنوید، باید ببینید اولین انتخاب چیست.
برای مثال وقتی اسم آلمانیها را میشنوید اولین انتخاب نظم است و یا مردم سرد؛ و یا وقتی روسها را میشنویم اولین انتخابمان مافیاست. اگر به این توجه کنیم باید چهره خودمان را ترمیم کنیم و این چهره میتواند با افزایش مسافر و توریسم تقویت شود و لازم نیست که حتماً بیرون از مرزهای ایران صورت گیرد.
شرکتها میآیند ولی مشکل ارز حلنشده است و قضیه ازلحاظ فنی مشکل دارد. بازرگانان به قول شما اعتماد کردهاند و آمدهاند ولی نمیتوانند فعالیت اقتصادی داشته باشند. مشکلی که از قبل هم بود.
زاهد: یک سؤال از شما دارم. کسی که نتوانسته این تحریمها را بهطور کامل حل کند باید مورد سؤال قرار گیرد یا کسی که آن را ایجاد کرده است؟
طبیعتاً باید سراغ کسی باید رفت که شعار رفع تحریمها را داد؛ باید از او سؤال کرد که چرا طبق معاهده برجام نتوانسته تحریمها را لغو کند.
زاهد: و شما هیچوقت از آنهایی که تحریم را ایجاد نکردهاند نپرسیدید که چرا ایجادشده است؟
تحریم را آمریکاییها ایجاد کردهاند.
زاهد: حال باید سؤال کرد که چرا در زمان دولت اصلاحات این تحریمها ایجاد نشد و صرفاً در زمان احمدینژاد چنین تحریمهایی وضع شد.
**بخشی از مشکلات کشور به دلیل ضعف مدیریت است
فارس: آقای دکتر؛ ما از اول انقلاب، زمانی که حرف از استقلال و اقتدار ایران زدیم تحریم شدیم، چرا در زمان آقای خاتمی که حرف از گفتوگوی تمدنها بود بهعنوان محور شرارت معرفی شدیم و زمان آقای هاشمی...
زاهد: ببینید این بازی با کلمات است. منظورم تحریم فلجکننده است.
آقای دکتر آیا همه مشکلات کشور ما به موضوع تحریمها بازمیگردد، یعنی ظهور بروز پدیدههایی همانند صاحبان فیشهای نجومی تقصیر تحریمهای فلجکنندهای که شما میگویید؟
زاهد: حتماً بخشی از مشکلات به دلیل ضعف مدیریت است.
** ما به خاطر اعتقاداتمان تحریم شدیم که اصلاً مهم نیست/تحریم پولی مهم است
آقای دکتر چرا ما باید تحریم شویم و کشوری مثل فرانسه و یا کشورهای دیگر تحریم نشوند؟
زاهد: ما به خاطر اعتقاداتمان تحریم شدیم که اصلاً مهم نیست؛ تحریمی که ما را ازنظر انتقال پول دچار مشکل کند مهم است. فرض کنید تحریم شویم که نتوانیم به آمریکا سفر کنیم و یا آمریکا به ما اسلحه نفروشد. چنین تحریمهایی اصل مهم نیست. چون برای مثال ما خودمان میتوانیم به دنیا اسلحه بفروشیم.
تحریمی مهم است که تو نتوانی پول نفت کشورت را انتقال بدهی و بفروشی. ما به سمت منطقه ممنوع پروازی میرفتیم. بهجای اینکه تشکر کنید و ممنون باشید میگویید چرا اینجور شد و چرا آنجور نشد؟
** حجاریان بدسلیقگی میکند با وی موافق نیستم
این اعتقاد شماست عدهای هم که شعار روحانی مچکریم را میدادند این روزها میگویند احتمالاً آقای روحانی کلید را گمکرده (خنده). آقای دکتر؛ شما هم مثل آقای حجاریان که گفته است: «امیدوارم علل موجبه قبول مذاکره برای رفع تحریمها با اجرای خوب برجام کماکان به قوّت خود باقی باشند تا در سطوح کلان کشور با در نظر گرفتن چشماندازها هر چه زودتر، وفاق و همدلی ایجاد شود وگرنه، دلیلی باقی نمیماند آقای روحانی خود را کاندیدای دوره بعد کند.» معتقدید که کاندیداتوری روحانی در صورت عدم تحقق برجام بیفایده است؟
زاهد: فکر میکنم که سعید حجاریان با همه هوشمندیهایی که دارد، بعضی وقتها بدسلیقگی میکند. نه؛ من موافق نیستم و معتقدم اساساً طرح این موضوع برای حسن روحانی در شرایط فعلی مناسب نیست.
این روزها نهتنها در حوزه اجتماعی بلکه در حوزه سیاسی نیز حرف از طلاق و ... است برخی اصلاحطلبان مطرح میکنند این احتمال وجود دارد دولت روحانی را «طلاق سیاسی» بدهند؟ حق طلاق با کیست؟
زاهد: هیچ فرضی برای جدایی اصلاحطلبان از دولت آقای روحانی متصور نیست.
اگر باشد چه کسی حق طلاق را دارد؟
زاهد: (تأمل و خنده). این از آن ازدواجهای الهی است که بههیچوجه طلاق بر آن جاری نمیشود. ما در اینجا به سنت کاتولیکها عمل میکنیم. طلاق حرام و ناشدنی است!
نظر شما